جدول جو
جدول جو

معنی حسن مرسی - جستجوی لغت در جدول جو

حسن مرسی
(حَ سَ نِ مَ)
ابن عضدالدوله و برادر متوکل علی الله ملک اندلس بن یوسف بن هود جذامی شاعر صوفی مکنی به ابوعلی بود، و با یهود ارتباط میگرفت و به ایشان علم می آموخت. در مرسیه در 633 هجری قمری / 1236 میلادی متولد و در دمشق 697 هجری قمری / 1298 میلادی درگذشت. (زرکلی چ 1 ص 230)
ابن علی بن محمد طائی فقیه اهل مرسیه مکنی به ابوبکر مالکی (412-498 هجری قمری). او راست: ’المقنع’ در شرح لمع. (هدیه العارفین ج 1 ص 278)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ سَ نِ مُ دَرْ رِ)
سید حسن مدرس، قمشه یی. وکیل شجاع و سخنور باجرأت مجلس شورای ملی که تا آخر عمر علناً با سلطنت پادشاه وقت رضاشاه پهلوی مخالفت میکرد. در شنبۀ دهم آذرماه هزاروسیصدوشانزده شمسی مطابق بابیست وهشتم رمضان سال هزاروسیصدوپنجاه شش قمری در زندان ترشیز خراسان وفات یافت و مشهور چنان است که او را آنجا هلاک کردند نه آنکه به اجل طبیعی درگذشته باشد. (وفیات معاصرین قزوینی مجلۀ یادگار سال 3 ش 4)
ابن علی بن محمد باقر واعظ فقیه اصفهانی (1210- 1273 هجری قمری). او راست: جوامع الاصول. (ذریعه ج 5 ص 247). و رجوع به مدرس شود
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ رِقْ ق)
ابن داود. کتاب وی مورد تقلید ثعلب درتألیف کتاب ’الفصیح’ بوده است. (ذریعه ج 3 ص 157)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ مَ)
دهی است از دهستان کسایر بخش حومه شهرستان بجنورد، 24هزارگزی جنوب باختری بجنورد. کوهستانی، معتدل. سکنۀ آن شش تن، شیعۀ فارسی زبان. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ سَ)
ابن عبدالله بن احمد قرشی. خود و برادرش عبدالله بن عبدالله منجم بوده و کتابی به نام بغیهالطالب در نجوم به ایشان منسوبست. (ذریعه ج 3 ص 134)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ بُ سَ)
ابن کوسج عمر واعظ جامع قلعه و درگذشتۀ 1066 هجری قمری او راست: رسالۀ تعدیل الارکان در نماز. (هدیه العارفین ج 1 ص 291)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ بَ)
ابن خالد. ابن شهرآشوب، تفسیر منسوب به امام حسن عسگری را تألیف این مرد میداند. (ذریعه ج 4 ص 271)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ بَ)
صنعانی بن عبدالاعلی. محدث است. در تاریخ اسلام، عنوان محدث جایگاهی رفیع دارد. محدثان کسانی بودند که با تکیه بر حافظه قوی، دقت علمی و تقوای فردی، روایات پیامبر اسلام را از طریق زنجیره ای از راویان نقل می کردند. آنان نه تنها روایت گر، بلکه نقاد حدیث نیز بودند و با طبقه بندی راویان، به اعتبارسنجی احادیث کمک شایانی کردند. آثار بزرگ حدیثی نتیجه تلاش محدثان است.
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ)
ابن مسعود، ملقب به نورالدین مغربی و مکنی به ابوالوفاء منسوب به یوس قبیله ای از بربر. به مکه شد و بازگشت و در 111 هجری قمری درگذشت. او راست: تذکره الغافل و دیوان شعر و سیزده کتاب دیگر که در هدیه العارفین ج 1 ص 296 یاد شده است
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ مُ ثَنْ نا)
ابن حسن السبطبن علی ابی طالب. چون دومین حسن از اولاد علی بوده بدین لقب خوانده شده است، و پسروی را حسن مثلث گویند، و پدرش را حسن سبط. این لقب را بیهقی در ص 431 نیز بکار برده است. و نیز در تاریخ گزیده ص 202 و تاریخ الخلفای سیوطی ص 126 آمده است
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ مَ)
ابن حسین بن حسن خیابانی بغدادی معروف به درویش اشرف. او راست: خمسۀ درویش اشرف. (ذریعه ج 7 ص 259). رجوع به درویش اشرف شود
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ سا)
نوعی تفنگ قدیمی ساخت ایران
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ مَ عَ)
ابن حمزه بن علی بن عبدالله بن محمد بن حسن حسینی علوی شیعی فقیه امامی. درگذشته در بغداد 358 هجری قمری او راست: ’تباشیر الشریعه’ و ’الدر’ و جز آن. (هدیه العارفین ج 1 ص 271) (ذریعه ج 3 ص 310) (مازندران و استرآباد رابینو ص 309)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ مِ)
او راست: ’حاشیه بر نتائج الافکار’ ملا مصطفی بن حمزه. (چاپ سنگی استانبول 1266 هجری قمری). و ممکن است این کتاب از شیخ حسن عطار مصری درگذشتۀ 1250 هجری قمری باشد. (معجم المطبوعات عربی)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ مُ قَدْ دَ)
ابن ابی بکر بن احمد بن بدرالدین حلبی حنفی. درگذشتۀ 836 هجری قمری او راست: شرح الصدور و جز آن. (هدیه العارفین ج 1 ص 288)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ هَِ رَ)
شیخ حسن هروی، او راست: ’انقلاب طوس’ که در 1336 هجری قمری چاپ شده است
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ قَ مَ)
ابن نوح مکنی به ابومنصور بخاری پزشک. درگذشتۀ 380 هجری قمری او راست: ’امراض الصدر’ و هشت کتاب طبی دیگر او در هدیه العارفین ج 1 ص 272 یاد شده است
لغت نامه دهخدا
(طَ بَ)
حسن بن فضل طبرسی. ملقب به رضی الدین، مکنی به ابونصر. او راست: کتاب مکارم الاخلاق که در سال 1300 هجری قمری در بولاق مصر با کتاب الوسیله العظمی فی شمائل المصطفی خیرالوری تألیف ابی المکارم زین الدین پیرمحمد دده، در حاشیه اش بطبع رسیده، و نیز در سال 1304 درمطبعۀ محمد مصطفی، و در سال 1311 هجری قمری در مطبعه عثمانیه و هم در آن سال در مطبعۀ میمنیّه، و همچنین در سال 1318 هجری قمری با کتاب تهذیب الاخلاق و تطهیرالاعراق ابن مسکویه در حاشیه اش چاپ شده است، در مطبعۀخیریه نیز در سال 1303 هجری قمری بطبع رسیده است. (معجم المطبوعات ستون 1228). کتاب مکارم الاخلاق، در سال 1314 هم در تهران چاپ سنگی شده و کتب ذیل هم در حاشیۀ آن با کمال نفاست چاپ شده است: 1- طهارهالاعراق. 2- ترتیب السعادات. هر دو از تألیفات ابوعلی مسکویه. 3- کتاب التحصین و صفات العارفین. 4- کتاب الفصول فی دعوات اعقاب الفرائض. هر دو تألیف احمد بن محمد بن فهد الحلی. رجوع به روضات الجنات ص 512 و صص 184- 185 شود. و صاحب ریحانه الادب آرد: حسن بن علی بن محمد بن علی بن حسن طبرسی یا طبری مازندرانی. مشهور به عمادالدین طبرسی یا طبری. از فحول و اکابر علمای امامیه و فقیهی است. بصیر و محدثی خبیر و متکلمی نحریر و از معاصرین محقق حلی و خواجه نصیر طوسی و نظائر ایشان بوده و مصنفات جیدۀ بسیاری در فقه، حدیث و تحقیق حقایق اصول مذهب و تشیید مبانی دین مقدس اسلامی و دیگر فنون متنوعه داشته و فتاوی او در کتب فقهیه متأخرین منقول و از او به عماد طبرسی یا طبری و گاهی بعمادالدین طبرسی یا طبری تعبیر کنند... سال وفاتش به دست نیامده، ولی از تاریخ تألیف اسرارالامامه ’که در سال 698 هجری قمری تألیف شده’ معلوم است تا این سال حیات داشته است و نیز گفته اند این کتاب غیر از اسرارالامامه فضل بن حسن طبرسی است، او از طبرستان مازندران است. (از ریحانه الادب ج 3 ص 127، 128). صاحب الذریعه در نسبت ’اسرارالامامه’ (ج 2 ص 40) نویسد: الشیخ المتکلم الفقیه عمادالدین الحسن بن علی بن محمد بن الحسن الطبرسی المعروف بالعماد الطبری او عمادالدین الطبری عند نقل اقواله فی الفقه و هو صاحب کامل البهائی الذی الفه سنه 675 (هجری قمری) و صرح فیه بانه مازندرانی (انتهی موضع الحاجه منه). خود وی در مقدمۀ کتاب کامل بهائی نویسد: ’در ملک مازندران که مولد مصنف این کتاب است’ ولی از شهری که در آن تولد یافته نام نمیبرد
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ رَسْ سی)
مکنی به ابوهاشم. نهمین تن از ائمۀ رسی در سعدا از 426 تا 430 هجری قمری فرمانروایی کرد
لغت نامه دهخدا
تصویری از حسن مس
تصویر حسن مس
نرم پرماسی
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی تفنگ سرپر قدیمیوجه تسمیه ی این نام مأخوذ از اسامی دو
فرهنگ گویش مازندرانی